زبانحال سیدالشهدا علیه السلام در ورود به کربلا
شاعر : مريم سقلاطونی
نوع شعر : مرثیه
وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن
قالب شعر : غزل
پرسيد از قبيله كه اين سرزمين كجاست؟ اين سرزمين غمزده در چشمم آشناسـت
اين سرزمین که بوی نی و نیزه میدهد ایـن سـرزمیــن تـشـنـۀ آبـستـن بــلاست
دستي كشيد بر سر و بر يال اسـب خود آهسته زيرلب به خودش گفت: كربلاست
تـوفـان وزيـد از وسـط دشــت، ناگـهـان افتاد پرده، ديـد سرش روی نيـزههاست
زخمی تر از مسیح در آن روشنای خون بـر روی نيزه ديد سر از پيكرش جداست
توفـان وزيـد، قـافـله را بُـرد بـا خـودش شمشير بود و حنجره و ديد در«منا» ست
بـاران تـيــر بود كه ميآمـــد از كـمــان بردوش باد ديـد كه پيـراهـنش رهاسـت
افـتـاد پــرده، ديــد به تــاراج آمـده سـت مردی كه فكرغارت انگشتـر و عباسـت
بـرگـشـت اسـب از لـب گـودال قـتـلگـاه افتاد پـرده، ديـد كه در آسمان عـزاسـت
|